گاه بیتفاوت شیشه ماشین را بالا میدهید و گاه برای خشنودکردنش چیزی میخرید. این جلوهای از کودکان کار و خیابان است که این روزها در شهر به چشم میآیند. در این میان دلسوزی مردم و کمک مالی به این کودکان باعث میشود روزبهروز بر تعدادشان افزوده شود و از سوی دیگر ضعف قانون راهی برای برخورد با این پدیده پیشرو نمیگذارد. در این مورد با دکتر فرانک ایمانی، رئیس گروه مطالعات و برنامهریزی در بازتوانی آسیبدیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی گفتوگویی کردهایم که درپی میخوانید.
- ابتدا بفرمایید به چه کودکانی کودکان کار و خیابان اطلاق میشود؟ آیا این دو مفهوم یکی است یا وجوهی باعث تمایز آنها میشود؟
در مفهوم کلی، کودکان خیابانی به افرادی (اعم از دختر و پسر) اطلاق میشود که سن آنها کمتر از 18سال بوده و برای گذران وقت یا کسب درآمد بهصورت موقت یا دائم در اماکن پرتردد اعم از خیابانها، میادین، پارکها، ایستگاههای مترو، محوطه آرامگاهها، مبادی ورودی شهرها و... در ساعات مختلف شبانهروز (ازجمله مقابل داروخانههای شبانهروزی و پمپبنزینها) حضور دارند و مشخصه عمده این اماکن، پرتردد و عمومی بودن آنهاست. این کودکان ممکن است دارای خانواده بوده و بهصورت موقت یا دائمی با خانواده در ارتباط باشند و یا فاقد خانواده بوده و در بیغولهها و حلبیآبادها اسکان داشته باشند.
اما کودکان کار و پدیده کار کودک اشاره به افراد زیر 18سالی دارد که به فعالیتهایی برای کسب درآمد مشغولند. این فعالیتها ممکن است در اماکن پرتردد و عمومی و یا محیطهای بسته مثل کارگاهها یا محیطهای خصوصی مثل مغازه و فروشگاه یا کارخانه باشد و حتی در کارگاههای خانوادگی اتفاق افتد. در مجموع وجه تمایز کودکان و نوجوانانی که فعالیتهای اقتصادی آنها بعد آسیبشناختی پیدا میکند در 2 موضوع مهم خلاصه میشود؛ اول اینکه کار مانع تحصیل و آموزش فرد شده باشد و دوم اینکه به رشد جسمی، روانی و اجتماعی او آسیب برساند. آنچه تعیینکننده کار کودکان و نوجوانان بهعنوان یک مفهوم آسیبشناختی است بهصورت خلاصه در چندمحور قرار دارد:
ابتدا سن کودک مد نظر است که بنا به قانون، اشتغال به کار افراد زیر 15سال ممنوع است.
دوم نوع کار کودک است؛ به موجب آییننامه منع بدترین اشکال کار کودکان، فهرستی از مشاغل و شرایط کاری تعیین شدهاند که کار کودکان در این فعالیتها مضر تشخیص داده شده و برای کودکان ممنوع است؛ ازجمله مشاغلی که در ارتفاع انجام میشوند یا متضمن حمل بار سنگین هستند یا ساعت کاری آنها طولانی یا در ساعات شب است یا در عمق زمین، در محیطهای آلوده مثل تصفیه خانهها و یا اماکنی که تشعشعات یا حرارت بالا وجود دارد یا زیر آب و یا در مجاورت صدای زیاد هستند و... .
مسئله مهم بعدی مربوط به میزان دستمزد و شرایط روانی و اجتماعی کودک است که لازم است میزان دستمزد دریافتی متناسب با کار کودک بوده و از وی بهرهکشی نشده باشد، همچنین امکان ارتقای شغلی و منزلت کاری برای او همچون سایرین مهیا باشد.
بنابراین میبینیم که برخی از کودکان خیابانی را ممکن است بتوان بهعنوان کودکان کار به حساب آورد که به این کودکان، کودکان کار خیابانی گفته میشود اما سایر گروههای کودکان خیابانی (از جمله آنها که به ولگردی یا فعالیتهای بزهکارانه مشغولند) و کودکان کار (از قبیل کودکان شاغل در محیطهای غیرعمومی) قابل جمع بندی در یک طیف نیستند. از جمله وجوه تمایز این دو گروه میتوان به شرایط اجتماعی و نوع آسیبهای وارده به آنها و عوارض اجتماعی ناشی از هریک از این پدیدهها اشاره کرد.
- از نظر مطالعات روانشناختی و تربیتی آیا مسئله کودکان کار میتواند بهعنوان یک مسئله اجتماعی مطرح باشد؟
بله، همانطور که اشاره شد پدیده کار کودک در شرایطی بهعنوان یک مسئله اجتماعی مطرح میشود که مانع از تحصیل کودک یا مانع از رشد او شده باشد. لذا وقتی سرپرست کودک بهجای فراهمکردن شرایط رشد مناسب و بهرهگیری از سالهای کودکی برای تربیت نسل آینده، از این دوران برای کسب منافع مادی به قیمت از دست رفتن فرصتهای رشد و شکوفایی بهره میگیرد، این کودک در بزرگسالی فاقد مهارتها و قابلیتهای لازم برای یک زندگی بالنده خواهد شد. البته تاکید میشود منظور از پدیده کودکان کار هر نوع کار کودک نیست بلکه منظور کاری است که مانع از رشد سالم و یا مانع از تحصیل وی باشد و این صدمات را بهوجود آورد.
- عوامل بهوجود آورنده این پدیده چیست؟
در بحث کار کودک از مهمترین عوامل میتوان به شرایط اقتصادی و فرهنگی خانواده، مردم و فرهنگ حاکم بر جامعه اشاره کرد که در کنار آن میزان تواناییها و استعداد و هوش کودک نیز جای بررسی دارد.
اما در مفهوم کودکان خیابانی و کودکان کار خیابانی، مهمترین عوامل را میتوان فاصله شدید طبقاتی در جامعه، مهاجرت، فقر اقتصادی و فرهنگی و فرایند بازتولید فقر و آسیب در خانواده و ضعف عملکرد نهادهای حمایتی و نظارتی (مردمی- دولتی) برشمرد.
- جامعه چگونه به موضوع کودکان کار و خیابان مینگرد و از سوی دیگر نگاه صحیح به این موضوع چگونه نگاهی است؟
بهتر است این سؤال را در 2 بخش نگاه مردم (اعم از مردم عادی، رسانهها و سازمانهای دولتی و غیردولتی غیرمرتبط) و نگاه دولت (به مفهوم سازمانها و نهادهای دولتی و متولی موضوع) دنبال کنیم.نگاه مردم به این پدیده را میتوان یک نگاه عاطفی و فرافکن درنظر گرفت. از یک سو مردم با حمایتهای دلسوزانه خود در قالب خرید از این کودکان باعث میشوند که سرپرستان این کودکان آنها را برای روزهای بعد هم به خیابان (در مفهوم عام) بفرستند. بررسیها نشان داده است که درآمد هر کودک در خیابان بهطور متوسط حدود 200هزار ریال در روز است. از سوی دیگر میدانیم که چندین هزار کودک و نوجوان بهصورت روزانه در خیابانها و اماکن عمومی و پرتردد شهر حضور دارند، لذا مشاهده میشود که چه میزان انبوهی از سرمایه، پشتیبان ادامه روند وجود کودکان در سطح شهر است. همچنین در همین شهر شاهد وجود تعداد زیادی از مؤسسات و دستگاههای غیردولتی و دولتی هستیم که برای بازتوانی خانواده کودکان خیابانی با محدودیتهای منابع و نیروی انسانی مواجهند. شاید یکی از دلایل این مسئله را باید در اعتماد مردم به مؤسسات حمایتی جستوجو کرد ولی این نکته را نیز نمیتوان انکار کرد که محدودیت منابع انسانی متخصص و غیرمتخصص، معلول دلایل دیگری همچون ناکارآمدی فرایند جلب مشارکت مردمی در سازمانها و مؤسسات و همچنین ضعف فرهنگ مسئولیت اجتماعی در مردم است.
لذا بهنظر میرسد چنانچه بتوانیم فرهنگ و رفتار مردم را از حمایت مستقیم در قالب پرداخت وجه نقد به سوی اعتماد به متخصصین و حمایت از عملکرد آنها در ساماندهی خانواده کودکان خیابانی و نظارت بلندمدت بر عملکرد خانواده با استفاده از ابزارهای حمایتی تغییر دهیم، در آینده خانواده این کودکان که خود نیز معلول مشکلات و پدیدههای ناخوشایند اجتماعی دیگری همچون فقر و بیکاری یا اعتیاد و یا ضعف مهارتهای حرفهای هستند، بهجای فرستادن کودکان به خیابان، خود را ملزم بدانند که تحت نظارت یک مددکار خانواده در برنامه بازتوانی خود مشارکت کرده و فرزندان خود را برای تحصیل و آموزش، به مؤسسات آموزشی و مدارس بفرستند.
از سوی دیگر بهنظر میرسد که نگاه دولت و مسئولین به این مسئله بیشتر از یک سو معطوف به حمایت از خانوادهها در چارچوب برنامههای حمایتی و در برخی موارد نیز رویکردهای حذفی و برخوردهای قهری و ضربتی بوده است. اما آنچه انتظار میرود در عملکرد دولت به آن پرداخته شود انجام اقدامات لازم بهصورت منسجم و در چارچوب یک برنامه زمانبندی و اولویتدار و به دور از برخوردهای سلیقهای و مقطعی و مخصوصا پرهیز از اقدامات ضربتی و بدون پشتوانه است.
- نگاه کارشناسانه تا چه حد کلونی و سازماندهی شدن کودکان کار را تایید میکند؟
بررسیها نشان داده است که برخلاف برخی تصورات از وجود کلونیهای سازماندهی شده، اغلب کودکان و نوجوانان خیابانی دارای خانواده هستند. البته این به این مفهوم نیست که حتی یک مورد کلونی هم نمیتوان برای این مسئله یافت بلکه تاکید میشود که اکثر کودکان خیابانی را کودکان دارای خانواده تشکیل میدهند اما متأسفانه شرایط و ساختار خانواده از ادامه حضور کودک در خیابان حمایت میکند و جالب اینجاست که اغلب بهدلیل فقر فرهنگی و مهارتی سرپرستان این خانوادهها در اداره بهینه زندگی و در بسیاری از موارد بهدلیل وجود اعتیاد در خانواده، درآمد کودکان خیابانی صرف بهبود زندگی و تامین آینده آنها نمیشود و این کودکان در شرایطی قرار میگیرند که به ناچار در آینده خودشان هم همین راه را برای خود و فرزندانشان برای کسب درآمد میشناسند. لذا عامل عمده استمرار پدیده کودکان خیابانی در جامعه، نه وجود باندهای سازماندهی شده بلکه شرایط نابسامان خانوادگی گروهی از افراد جامعه در کنار ضعف عملکرد دولت و مردم است.
- در سالهای اخیر چه اقداماتی از سوی دولت برای کودکان کار و خیابان صورت گرفته و تا چه اندازه این اقدامات در جهت بهبود وضعیت آنان مؤثر واقع شده است؟
دولت از سال1378 با تاسیس و راهاندازی مراکز کودکان خیابانی در تمامی مراکز استانی که کودکان خیابانی را بهصورت رایگان و 24ساعته پذیرش و بهصورت موقت نگهداری میکنند، به این قضیه ورود کرد. این مراکز که تحت پوشش سازمان بهزیستی بوده و در ساختار نیروی انسانی آنها مددکاران اجتماعی و روانشناسان پیشبینی شده است سالانه قریب به 7هزار کودک و نوجوان خیابانی را پذیرش کرده و مورد حمایت قرار میدهند اما کودکانی که بدونخانواده یا سرپرست مناسب تشخیص داده شوند به مراکز نگهداری دائمی انتقال داده میشوند.
در سال 1384 آییننامه ساماندهی کودکان خیابانی توسط هیأت وزیران به تصویب رسید که در آن به جز سازمان بهزیستی 11 دستگاه و سازمان دیگر موظف به همکاری با سازمان بهزیستی در حمایت از خانوادهها و ارائه بستههای حمایتی مناسب شدند. در همین آییننامه تصریح شده است که کمیتهای متشکل از نمایندگان این دستگاهها موظفند هر 6ماه یکبار گزارش اقدامات خود را برای مراجع بالاتر ارسال کنند. اما متأسفانه این کمیته از زمان تصویب آییننامه تا سالجاری هیچ جلسهای تشکیل نداده بود و نخستین جلسه کمیته فوق در دولت اخیر برگزار شده است و امید میرود با استمرار جلسات آن بتوانیم شاهد انجام اقدامات عملی برای ساماندهی کودکان خیابانی باشیم.
- در حال حاضر آیا آمار قابل اعتمادی در زمینه کودکان کار وجود دارد؟
در بحث مسائل اجتماعی در تمام جهان اغلب آمارها بهصورت تخمینی هستند زیرا این مباحث اغلب متغیر بوده و همچنین تمام موارد آنها به ثبت نمیرسد. آمارهای جهانی تخمین میزنند که حدود 100میلیون کودک خیابانی در جهان وجود داشته باشد. در کشور ما به دلیل انجام طرحهای مقطعی و ضربتی از سوی دستگاهها، آمارها تغییرات چشمگیری پیدا میکنند، به همین دلیل نمیتوان بهطور قطع از روی عملکرد دستگاهها و براساس روشهای علمی، تخمین نزدیک به واقعیتی از پدیدههای اجتماعی از جمله پدیده کودکان خیابانی داشت.
- چه کشورهایی کودکان کار و خیابان دارند؟ وضعیت این کودکان در کشور ما در مقایسه با دیگر کشورها چگونه است؟
کشورهای مختلف جهان به اشکال مختلف با پدیده کودکان خیابانی روبهرو هستند اما این پدیده بیش از همه در کشور هندوستان و برزیل قابل مشاهده است. از بین کشورهای همسایه ما کشور افغانستان متأسفانه دارای فراوانی زیادی از این کودکان است ولی این پدیده در پاکستان و عراق نیز وضعیت نگران کنندهای دارد. در بین کشورهای همسایه وضعیت کشور ما از نظر کودکان خیابانی تقریبا مشابه کشور ترکیه است که متأسفانه با وجود انجام اقدامات و حمایتهای گوناگون مردمی و دولتی، این پدیده همچنان در سطح شهرهای بزرگ آن قابل مشاهده است.